جستجو

شخصیت شناسی افراد در حین رانندگی!

شخصیت شناسی افراد در حین رانندگی!
جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵

 

برای عصبانی کردن بعضی افراد فقط کافی است از آنها سبقت بگیرید یا با سرعت کمتری جلوی اتومبیل شان رانندگی کنید، آن وقت است که با شما کورس رانندگی می گذارند یا با کمترین فاصله به اتومبیل تان نزدیک شده و یک سره نور بالا می زنند! حالا اگر شما تحریک شده و به رفتار او واکنش نشان دهید، به احتمال زیاد کار به کتک کاری و فحاشی نیز خواهد رسید.

اما این پدرکشتگی چه علتی دارد و چطور ممکن است یک شخص غریبه در عرض چند ثانیه، تا این حد از شما خشمگین و متنفر شود؟

روانشناسان معتقدند رفتار افراد حین رانندگی می تواند ویژگی های شخصیتی و تاریخچه مشکلات روانی آنها را فاش کند. پس اگر اخیرا با فرد جدیدی آشنا شده اید و می خواهید شخصیت او را محک بزنید، برای یک بار هم که شده سوار بر اتومبیل او شده و در خیابان های شلوغ تهران دور بزنید. «ایران +» ۱۰ مورد از رفتارهای آزار دهنده حین رانندگی را برای شما تحلیل و تفسیر می کند.

 

آشنایی با الگوهای رفتاری در ارتباطات

انسان ها در روابط اجتماعی خود چهار شیوه ارتباطی در پیش می گیرند که با توضیح هر یک از آنها می توان انواع رفتارهای اجتماعی حین رانندگی را مورد بررسی قرار داد. این چهار الگوی رفتاری عبارتند از:

۱- رفتار منفعلانه

افرادی که از این الگو تبعیت می کنند، در برابر وقایع و رفتارهای گوناگون هیچ واکنشی نشان نمی دهند و از حقوق خود دفاع نمی کنند. در واقع روابط این افراد باخت – برد است؛ یعنی برای رضایت دیگران از خود می گذرند. این الگوی رفتاری، اطرافیان را هم به زورگویی عادت می دهد و باعث تحقیر شدن و از بین رفتن اعتماد به نفس فرد می شود.

۲- رفتار پرخاشگرانه

الگوی رفتاری پرخاشگرانه، نقطه برعکس الگوی منفعلانه است. روابط در این الگو، برد – باخت است؛ یعنی فرد فقط به حقوق خود توجه کرده و برای دیگران ارزشی قائل نمی شود. این افراد معمولا قدرت طلب هستند و می خواهند کنترل همه امور را به دست بگیرند، بنابراین باعث آزار دیگران می شوند.

۳- رفتار منفعل پرخاشگر

در شیوه رفتاری منفعل پرخاشگر (Passive Aggressive) فرد معمولا ساکت است اما به یکباره عصبانی می شود. همچنین ممکن است ظاهر و رفتار آرامی داشته باشد و به صورت غیرواضح با رفتارهایی مثل لجبازی، به تعویق اندازی، کلام طعنه آمیز و … دیگران را آزار بدهد. در واقع افراد با این کار خشم خود را به صورت مخفیانه تخلیه می کنند.

۴- رفتار بالغانه

این الگو تنها شیوه رفتاری سالم است و رابطه ای برد – برد ایجاد می کند. افراد با رفتار بالغانه معمولا درون خود احساس صلح و سلامت می کنند و روابط سالمی دارند؛ یعنی هم برای حقوق خود و هم برای حقوق دیگران ارزش قائل هستند. در نتیجه خود و دیگران را آزار نداده و اجازه نمی دهند دیگران آنها را آزار بدهند.

 

بوق زدن های ممتد

این رفتار معمولا ناشی از اضطراب و تلاش برای رسیدن به نتیجه است. افراد کمال طلب و نتیجه گرا نه تنها در رانندگی، بلکه در بسیاری از جنبه های دیگر زندگی چنین رفتارهایی از خود بروز می دهند. در واقع آنها می خواهند خیلی سریع موانع را کنار بزنند و به نتیجه برسند، بنابراین درک مسیر رسیدن به نتیجه برای شان مهم نیست و حتی ممکن است به دیگران آسیب بزنند.

 این رفتار در شکل پیچیده تر می تواند به رفتارهای وسواسی نیز تبدیل شود، به این صورت که فرد شرایط را وسواس گونه کنترل می کند تا آسیبی نبیند. چند سال پیش تحقیقی در مورد رفتار مردم در ترافیک انجام شد که نشان داد ایرانی ها تمایل دارند جاهای خالی را پر کنند. گویی از درون استرسی دارند که باعث می شود سریع تر برانند زیرا فکر می کنند اگر جلوتر باشند برنده هستند. با نگاهی به چهار الگوی رفتاری متوجه می شوید که این افراد فقط به خواسته ها و برد خود اهمیت می دهند و به دیگران توجهی ندارند.

متاسفانه یکی از مسائلی که در چند سال اخیر به این شیوه رفتاری دامن زده است ورود افراد غیرمتخصص با نگرش بازاری به حوزه تفکرات موفقیتی است. این افراد مردم را ترغیب می کنند که خیلی سریع برای رسیدن به موفقیت و مال اندوزی اقدام کنند، در نتیجه باعث می شوند مردم احساس عقب ماندگی کنند و برای رسیدن به موفقیت دچار اضطراب شوند. چنین اضطرابی در شکل اجتماعی بیرونی می تواند به صورت بوق زدن ممتد نیز خود را نشان دهد.

 

فحاشی کردن و رفتار خشونت آمیز

فحاشی کردن در هر موقعیتی یک راه برای تخلیه خشم است و به الگوی رفتار پرخاشگرانه مربوط می شود. افرادی که مهارت های مدیریت خشم ضعیفی دارند، معمولا برای اینکه از فشار و استرس رها شوند، به آسان ترین راه، یعنی فحاشی روی می آورند اما این رفتار نه تنها فرد را آرام نمی کند بلکه خشم او را تشدید خواهد کرد. بروز خشم به این شکل مانند نوشیدن جام زهر است و فرد و اطرافیان او را آزار می دهد. فحاشی کردن می تواند در اختلالات ضد اجتماعی نیز ریشه داشته باشد. در این شرایط فرد نمی تواند واقعیت ها را بپذیرید و برای مقابله با آنها به خشونت روی می آورد.

 

نزدیک شدن بیش از حد به اتومبیل ها و استفاده از نور بالا

این رفتار نوعی دیگرآزاری است و باعث اضطراب خودروهای اطراف می شود. گاهی اوقات افراد به سبب مسائل حل نشده درونی و تربیتی، نقش های آزارگرایانه را در شخصیت خود تقویت می کنند و آنها را به شکل های گوناگون بروز می دهد. در واقع وقتی فرد نمی تواند از حق خود دفاع کند، احساس ناشی از آن را ممکن است به شکل خشم و دیگرآزاری نشان دهد.

نزدیک شدن بیش از حد به اتومبیل های دیگر و استفاده از نور بالا نیز یکی از راه های تخلیه خشم است و به الگوی رفتاری منفعل پرخاشگر مربوط می شود. در این وضعیت فرد به ظاهر پرخاشگر نیست اما در واقع به دیگران آزار می رساند و آنها را تحت فشار قرار می دهد.

بعضی از رانندگان حتی از نوعی لامپ LED دو حالته شبیه به چراغ اتومبیل پلیس استفاده می کنند تا بقیه آنها را با پلیس اشتباه گرفته و کنار بروند. این افراد می توانند خطرناک باشند زیرا ممکن است برای رسیدن به اهداف در زندگی از هر گونه رفتار غیرقانونی، غیر عرف و غیر اجتماعی استفاده کنند.

البته همان طور که بوق زدن های ممتد می تواند ریشه در تفکرات افراطی برای رسیدن به موفقیت داشته باشد، نزدیک شدن به اتومبیل های دیگر و استفاده از نور بالا نیز می تواند نشان دهنده حس عقب ماندن و جبران آن با رفتارهای عجولانه باشد.

 

تخطی از قوانین راهنمایی و رانندگی

این رفتار کاملا خودخواهانه است. برای مثال خیلی از افراد می خواهند دقیقا همان جایی که خرید می کنند اتومبیل خود را پارک کنند، حتی اگر با این کار به دیگران آزار برسانند. انگار حقوق ویژه ای برای خود قائل هستند که دیگران آن حق را ندارند. در واقع این افراد مسئولیت رفتارهای اجتماعی خود را نمی پذیرند و فقط به درد خود فکر می کنند. این رفتار در ظاهر پرخاشگرانه نیست اما منفعل پرخاشگر است و در شکل بیمارگونه می تواند به یک رفتار ضد اجتماعی تبدیل شود. وجدان یا والد شخصیتی در افراد ضد اجتماعی انگار که پاک شده است و انضباط و قواعد را برای آنها تقریر نمی کند، بنابراین ممکن است دست به هر کاری بزنند.

 

سرعت بالا و ویراژ دادن

این رفتار نوعی تخلیه هیجانی است. در واقع کسانی که با سرعت خیلی بالا رانندگی می کنند هیجان طلب هستند. اگر این هیجان به شیوه ای مثبت صحت پیدا نکند، آثار بدی در پی خواهد داشت. بخشی از این امر به خود فرد و بخش دیگر به مدیران کشور ارتباط دارد. از یک طرف، فرد باید مراقب هیجانات خود باشد. در غیر این صورت، کودک درون شخصیت تقویت می شود و فرد بر اساس هیجانات و احساسات تصمیم گیری می کند.

از طرف دیگر، مدیران امر باید این هیجانات را بشناسند و به آنها جهت بدهند؛ آنها باید مکان هایی را برای این منظور فراهم کنند تا جوانان بتوانند در زمان و شرایط مناسب تخلیه هیجانی داشته باشند. لازم به ذکر است که شکل بیمارگونه این رفتار می تواند در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی نیز بروز پیدا کند. این بیماران حالت های شیدایی افسردگی دارند؛ یعنی در بعضی مواقع بیش از حد پر انرژی و در اوقات دیگر کاملا افسرده هستند و در زمان پر انرژی بودن رفتارهای هیجانی عجیب مثل رانندگی های خیلی پر سرعت انجام می دهند.

 

گوش دادن به موسیقی با صدای خیلی بلند

این رفتار به طور مشخص نوعی توجه طلبی است. در حالت عادی گوش دادن به موسیقی، لذتبخش و مفید است اما افرادی که دیگران را متوجه صدای آن می کنند از درون احساس کمبود توجه، خلأ و تنهایی دارند؛ بنابراین می خواهند آن را با جلب توجه دیگران جبران کنند که البته موفق هم نمی شوند.

چنین رفتاری در شکل بیمارگونه می تواند به اختلال شخصیت نمایشی تبدیل شود. فرد نمایشی معمولا رفتارهای غلو شده دارد و می خواهد راه های مختلفی مثل تغییر ظاهر و شیوه لباس پوشیدن و حتی موسیقی بلند توجه اطرافیان را جلب کنند.

 

کورس گذاشتن و لجبازی با رانندگان دیگر

لجبازی کردن در رانندگی با سبقت گرفتن، ترمز زدن جلوی اتومبیل های دیگر و … به طور مشخص نشان می دهد شیوه حل مسئله این افراد کودکانه است. چنین رفتارهایی به الگوی منفعل پرخاشگر مربوط می شود؛ یعنی فرد در ظاهر پرخاشگر نیست و فحاشی و دعوا نمی کند اما به هر حال آزار می رساند.

کسانی که مسائل زندگی را از طریق کودک درون حل می کنند، با وضعیت های پیش آمده به طور مستقیم روبرو نمی شوند و به این فکر نمی کنند که آیا پرداختن به آنها ارزشمنداست یا خیر. بلکه صرفا شروع به لجبازی کرده و دچار گره ها و تعارضات بیشتری می شوند.

 

پنچر کردن اتومبیل پارک شده در مکان نامناسب

این رفتار نوعی حل مسئله به شکل کودکانه است. در این وضعیت، فرد راه های قانونی و شیوه های بالغانه را کنار می گذارد و سعی می کند در کوتاه ترین زمان به نتیجه برسد. اگرچه حق با فرد است و راننده مورد نظر اشتباه کرده است اما پنچر کردن اتومبیل شاید عواقبی در پی داشته باشد. کسانی که از راه های هیجانی و کودکانه مسائل را حل می کنند، تبعات زیادی برای خود می خرند. نمونه این تبعات، دعواهای بسیاری است که حتی به از دست رفتن جان انسان ها ختم شده است.

 

خط کشیدن روی اتومبیل

خط کشیدن روی خودروی دیگران به طور مشخص یک رفتار منفعل پرخاشگر است که در شکل پیچیده خود به رفتاری ضد اجتماعی تبدیل می شود. کسانی که این رفتار با بروز می دهند، اصلا برایشان مهم نیست به دیگران چقدر آزار می رسانند. آنها به جای اینکه مسائل را از راه مناسب، گفتگو و مذاکره حل کنند، صرفا به دنبال تخلیه هیجانی می روند و این شیوه رفتاری را در تمام امور زندگی به کار می برند.

 

با رانندگان آزار دهنده چگونه برخورد کنیم؟

وارد شدن در فضای خشونت آمیز شما را نیز درگیر می کند. انسان ها به ویژه افراد با الگوی رفتاری پرخاشگرانه، بازی های روانی و ذهنی خاصی دارند و از طریق آنها شما را به فضای پرخاشگری می کشانند تا خود را تخلیه کنند. در این مواقع باید نگاهی بالغانه داشته باشید و از خود دو سوال بپرسید.

اینکه آیا چنین فرد یا موقعیتی واقعا ارزش وقت صرف کردن دارد؟ آیا اصلا این کار به حل مسئله کمک می کند؟ متاسفانه خیلی از افراد چون در بخش های کودک شخصیت ثابت شده اند به محض مواجهه با چنین رفتارهایی، واکنش های هیجانی و کودکانه از خود نشان می دهند و دچار عواقب نامطلوبی می شوند.

همچنین اگر در اتومبیل یکی از دوستان یا خانواده حضور داشتید و با خشونت راننده مواجه شدید نباید آن لحظه با فرد بحث کنید زیرا امکان دارد با تذکر دادن، سیل پرخاشگری به سوی شما برگردد. پس در آن لحظه سکوت کمک کننده است اما بعد در یک زمان مناسب و آرام باید به صورت جدی در این مورد با فرد صحبت کرده و خواسته خود را به شکل قاطعانه اعلام کنید.

 

ترس از رانندگی و سرعت

کسانی که از رانندگی بیش از حد ترس دارند، از الگوی رفتاری منفعلانه پیروی می کنند؛ یعنی به جای اینکه با مسائل روبرو شوند از آنها فرار می کنند. این افراد به احتمال زیاد تجربه های بدی از رانندگی داشته اند که به ترس بیمارگونه یا فوبیا تبدیل شده است.

چنین ترسی زندگی و کارکردهای روزمره را مختل می کند و نشانه تلاش فرد برای کنترل شرایط و جلوگیری از آسیب دیدن است. این افراد از درون احساس ضعف می کنند و به توانایی های شان واقف نیستند. همچنین مهارت های مقابله ای آنها با شرایط ضعیف است. در نتیجه نه تنها در رانندگی بلکه شاید در موقعیت های دیگر نیز فرار را بر مواجهه بالغانه و قاطعانه ترجیح دهند.

منبع:میگنا،کارشناس: پوریا پاکرو، روانشناس

ارسال شده در روانشناسی توسط گروه تحقیق و پژوهش اسوه | Tags: