جستجو

چگونگی خروج روح از بدن

چگونگی خروج روح از بدن
شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴

تجربه ی شگفت خروج روح از بدن

وقتی روح از بدن خارج می شود یا فرد خروج روح از بدن را تجربه می کند چه اتفاقی در مغز می افتد؟ گروهی از پژوهشگران سعی کرده اند به این مسأله پاسخ دهند .

در پژوهش جدیدی، پژوهشگران با دستگاه اسکنر و دوربین های فانتزی این تصور و توهم را به آزمون شونده القا می کنند که بدن آنها در جای دیگری از اتاق حضور دارد، نه در جایی که حقیقتا دراز کشیده اند. در چنین حالتی از توهمِ حضور در همه جای اتاق، فعالیت مغزی فرد آزمایش شونده بررسی می شود؛ تا دریابند کدام بخش های مغز این توهم را دنبال می کنند که فرد در کجا قرار گرفته است.

در پژوهش جدیدی که کوتراستم و همکارانش آغاز کرده اند می خواهند بفهمند مکانیسم مغز ورای درک جایی که بدن در آن قرار گرفته به چه صورتی است. پژوهش هایی که بر روی موشها و سایر حیوانات انجام گرفته نشان داد که سلول های GPS در فضایابی جسم افراد توسط مغز دخیل است؛ این نتایج کسب جایزه ی نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۲۰۱۴ را برای پژوهشگر به ارمغان آورد.

نتایج پژوهش ها نشان می دهد که تجربه ی هشیاری و آگاهی از جایی که بدن در آن قرار گرفته از فعالیت مغزی در بخش هایی از مغز نشأت می گیرد که بر احساسات مربوط به پرستش هم اثر می گذارد. همچنین بخش هایی شامل سلول هاست که جهت یابی فضایی را برای انسان ممکن می کند.
پژوهش های اولیه که بر روی حیوانات انجام شده بود منجر به شناخت سلول هایی به نام GPS شد که نقش کلیدی در حرکت های فضایی و حافظه دارند.
آروید گوتراستم ۱ ، عصب شناس در مؤسسه ی کارولیناسکا در سوئد و نویسنده ی مقاله ای حاصل از این پژوهش می گوید : “حس داشتن بدن یا مالکیت بدن” اساسی ترین تجربه ای است که بیشتر ما در هنگام زندگی کسب وتجربه می کنیم”. اما گوتراستم و همکارانش به دنبال فهم و کشف مکانیسم مغز در تجربه ی مرگ یا خروج از روح بودند.

دستهای لاستیکی و بدن های مجازی

در تجربه ی پیشین این گروه، پژوهشگران سعی کردند محیطی بسازند که فرد تصور کند روح از بدنش خارج شده است . برای نمونه، آنها از “توهم دست لاستیکی ” استفاده کردند. به این شکل که به فردی عینکی مجهز به دوربین داشته می شد و در فیلمی که او می دید نشان می دادند که دستش آسیب می بیند، آن هم در حالی که پژوهشگر دست وی را لمس می کرد. آزمایش شونده دست خودش را نمی دید و فقط از راه لمس متوجه می شد؛ اما این فیلم و لمس دستش به او این احساس را می داد که دست لاستیکی دست خود اوست . پژوهشگران از همین تکنیک برای القای حس بدن مانکنی یا حتی بدن نامرئی استفاده کردند.

در پژوهش جدیدی که کوتراستم و همکارانش آغاز کرده اند می خواهند بفهمند مکانیسم مغز ورای درک جایی که بدن در آن قرار گرفته به چه صورتی است. پژوهش هایی که بر روی موشها و سایر حیوانات انجام گرفته نشان داد که سلول های GPS در فضایابی جسم افراد توسط مغز دخیل است؛ این نتایج کسب جایزه ی نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۲۰۱۴ را برای پژوهشگر به ارمغان آورد.
گوتراستم می گوید:”همین پژوهش بر روی حیوانات هم انجام گرفت اما متاسفانه دریافت های حیوانات را نمی دانیم وبرای این که پروژه پیشرفت کند، آن را بر روی انسان آزمایش می کنیم.” آنها افراد را این بار با توهم مکانی که جسم شان در آن قرار گرفته آزمودند.

نتایج پژوهش ها نشان می دهد که تجربه ی هشیاری و آگاهی از جایی که بدن در آن قرار گرفته از فعالیت مغزی در بخش هایی از مغز نشأت می گیرد که بر احساسات مربوط به پرستش هم اثر می گذارد. همچنین بخش هایی شامل سلول هاست که جهت یابی فضایی را برای انسان ممکن می کند.

در پژوهش اخیر، شرکت کنندگان درون اسکنر MRI دراز کشیدند در حالی که صفحه ی نمایشی بر روی چشمشان قرار گرفته بود که همه ی زوایای اتاق را به وسیله یک سری دوربین به آنها نشان می داد.
دوربین ها طوری تنظیم شده بودند که آزمون شونده، پایین بدن و قسمت پاهای فردی غریبه را ببیند، در حالی که تصویر خودش که درون اسکنر خوابیده در پشت زمینه بود. برای ایجاد توهم ” خروج روح از بدن” کرد پژوهشگر بدن آزمون شونده را با میله ای لمس می کرد و هم زمان در مقابل دوربین، همان قسمت از بدن غریبه را هم لمس می کرد . برای آزمون شوندگان چنین تکنیکی این توهم را شکل می داد که بدن شان در جای دیگری از اتاق قرارگرفته نه جایی که حقیقاً قرار گرفته، این تجربه ی شگفت انگیزو فوق العاده ای است.

چند بار لمس صورت می گیرد و ناگهان شما حس می کنید که در جای دیگری از اتاق هستید. بدن تان احساس طبیعی دارد_ و شما حس نمی کند که شناورید.
در این هنگام پژوهشگران فعالیت مغز آزمون شوندگان را در قسمت های آهیانه و گیج گاهی مغز بررسی و تحلیل می کنند. این دو بخش از مغز مسئول درک فضایی و حس مالکیت بدن فرد هستند. به این شکل گوتراستم و همکارانش موقعیت ذهنی فرد از بدن اش را رمزگشایی کردند.
پژوهشگران دریافتند که هیپوکامپ ، یعنی منطقه ای از مغز که سلول های GPS در آن جا وجود دارد در فهم و درک موقعیت بدن دخیل است. همچنین کشف کردند که منطقه ای از مغز به نام قشر سینگولیت خلفی است که این دو حس را با هم می آمیزد یعنی دو حس موقعیت بدن در فضا و حس مالکیت بدن یا بدن داشتن. این نتایج روزی به فهم بهتر دو گروه کمک می کند اول آن چه در مغز افرادی رخ می دهد با بیماری صرع کانونی ۲ ، که تشنج فقط نیمی از مغز آنها را در بر می گیرد و نیز افرادی با بیماری اسکیزوفرنی . افرادی که مبتلا به این بیماری ها هستند تجربه ی خروج روح از بدن را بیشتر از سایر بیماران گزارش کرده اند.
همچنین این نتایج به درک بهتر اثر داروی بیهوشی کتامین کمک می کند ( که به صورت غیر قانونی با اهداف تفریحی سرگرمی استفاده می شود) که چنین حس خروج از بدن را برای فرد ایجاد می کند.
گوتر استم در پایان می گوید ” ما نمی دانیم که واقعاً در مغز چه اتفاقی می افتد ( در این شرایط ساختگی ) اما حس خود- مکانی می تواند شامل همان نواحی از مغز شود که ما بر روی آنها کار می کنیم.

منبع: تبیان / بخش دانش تبیان ترجمه دکتر سمیه جولایی

مطالب مرتبط:

۱۰ راز حل نشده از مغز انسان

ارسال شده در روانشناسی, مباحث, مقالات توسط گروه تحقیق و پژوهش اسوه | Tags: , ,